◀️ حرفِ حق ...

ساخت وبلاگ
این حجم از قساوت و وحشی‌گری، و از رذالت و خون‌ریزی؛ در عصر به‌اصطلاح مدرنیته امروزی شگفت‌آور است. آن قدری که امروز رژیم سفاک صهیونیستی خباثت و درندگی به خرج می‌دهد، در هیچ حیوان دد‌صفت و درنده‌خویی مشاهده نمی‌شود. زنان و کودکان و بی‌پناهان غزه شش ماه است که در یک حصر کامل وحشیانه، زیر آماج بی‌رحم گداخته‌های موشک و بمب و تیر؛ در گرسنگی و تشنگی، و در بیماری و آوارگی؛ ذره‌ذره می‌سوزند و کشته می‌شوند. باریکه غزه نمونه کوچکی از جامعه ۸ میلیاردی انسانی است که در ظلم و تبعیض و فساد، و در فقر و خوف و اضطرار؛ گرفتار یک نظام سلطه استکباری و استبدادی، و اسیر چند قدرت خون‌خوار و نژادپرست و شیطانی است. این نظام لیبرالی‌ای که انسان را در باتلاق ولنگاری و هواپرستی فرو برده و به بردگی خود کشانید؛ و آن مکتب دموکراسی‌ای که بندگان خدا را به استثمار و استضعاف کشیده و سلطه‌اش بر گرده‌های مردم سنگینی می‌کند؛ جز به امنیت پوچ و رفاه پوشالی خود نمی‌اندیشد. شورای امنیت سازمان ملل متحد، واژه سخیف و پارادوکسیکالی است برای چنگ‌ودندان کشیدن و شاخ‌وشانه افراشتن گرگ‌های جهان و اجلاسی است برای جنگ‌افروزی و برافروختن جرقه‌های ناامنی. دنیای امروز ما عصر تاریک و زجرآور و اندوه‌باری است. عصری که ایتام آل‌محمد و امت بی‌پناه اسلام گرفتار حکمرانان هوس‌باز و و مفتیان عافیت‌طلبی است که نه حمیت عربی دارند، و نه اخوت ایمانی و عاطفه‌ی انسانی می‌شناسند. عصر تلخ و غم‌باری که از یک‌سو گرگ‌های سفاک انسانیت طی ۶ ماه روزی ۱۷۰ خداپرست بی‌پناه را با سنگین‌ترین و سوزنده‌ترین تسلیحات آمریکایی و زیر چتر حمایتی آن‌ها به خاک و خون می‌کشند؛ و ازسوی دیگر با ژستی ترحم‌گونه و بشردوستانه اما تحقیرآمیز و موهن؛ از همان آسمانی که باران موش ◀️ حرفِ حق ......ادامه مطلب
ما را در سایت ◀️ حرفِ حق ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aafaagh1 بازدید : 4 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1403 ساعت: 13:10

این روزها حجم وسیعی از حریم‌دری‌ها و هنجارشکنی‌ها در ملاء عام - به بهانۀ بهار طبیعت و تعطیلات نوروزی - ، و انتشار گستردۀ آن‌ها به لطف شبکه‌های اجتماعی نقل محافل شده است. هرکسی از ظنّ خود تحلیل‌گر چرایی این پدیده و نظریه‌پرداز چگونگی حل مساله است. بسیاری آن را نوعی ولنگاری و اباحه‌گری می‌دانند که دستگاه انتظامی و قضایی در وهله اول و نهادهای مرتبط با گردشگری و مدیریت شهری در مرتبه بعدی مقصران بزرگ آن هستند. من اما معتقدم پیش از ابتلا به خطای محاسباتی، باید دید که آیا بروز چنین رفتارهایی از قاطبۀ مردم و خاصه جوانان، بنیان‌پایه بوده و اساس فکری و اعتقادی دارد؛ یا اینکه بر پایۀ اوهام و هیجانات و شبهات شکل گرفته است ؟! مستحضرید که نوع انسان موجودی تربیت‌پذیر، و تربیت امری اکتسابی است. اساساً سبک زندگی و ارزشهای عرفی و اخلاقی انسان با باورهای او رابطه‌ای مستقیم دارند. سرمنشاء رفتارهای دینی نیز باورهای عقلانی و ایمانی است. قدر مسلم اگر مبانی فکری و عُقلایی اسلام عزیز در جامعه تضعیف شده یا به درستی منتقل نشود، دلیلی بر التزام عملی شهروندان به شعایر و شریعت نخواهد بود. چه که این‌ها قراردادهایی اجتماعی از نوع توقف پشت چراغ قرمز و ... نیست که بتوان با مرّ قانون، جامعه را به‌سوی آن‌ها هدایت کرده یا از آن‌ها بازداشت. حتی در چنین فرضی نیز آحاد مردم باید اداراکی منطقی از مصالح و منافع اجتماعی قانون داشته باشند. آیا نسلی که حجاب را نوعی محدودیت و کشف حجاب را یک حق طبیعی و نوعی از رهایی تصور می‌کند؛ اصلاً چنین اموری را هنجار اجتماعی و اخلافی می‌داند که با نقض آن بتوان او را نصیحت، ملامت یا مجازات کرد ؟! مقوله حجاب و امثالهم در درجه اول علاج تربیتی دارند تا تقنینی. هیچ عقل سلیمی البته منکر ضرو ◀️ حرفِ حق ......ادامه مطلب
ما را در سایت ◀️ حرفِ حق ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aafaagh1 بازدید : 4 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1403 ساعت: 13:10

صهیونیسم شاید کثیف‌ترین رژیمی باشد که تاریخ بشر به خود دیده است. ضدّانسانی‌ترین قدرت شیطانی و مکتب نژادپرستی که مثل یک ویروس کوچک و مرگبار جامعه انسانی را تهدید می‌کند؛ و نظم جهانی و سازمان‌های بین‌المللی را به چالش می‌کشد. سکوت یا همراهی مدعیان آزادی و حقوق بشر در قبال تجاوزات عریان او به ساحت انسانیت، شگفت‌انگیز و شرم‌آور است. انتقام و جهاد در پاسخ حمله به کنسولگری ایران ضروری و اجتناب‌ناپذیر؛ و بر تاخیر آن البته آفاتی هم مترتّب است. اما چند ملاحظه قابل توجه وجود دارد: ۱. فروکاست این مبارزۀ فراگیر از جامعه انسانی و امت اسلامی به یک نزاع فرقه‌ای و مذهبی و ملی؛ اراده و کید این رژیم خبیث است. معتقدم «تفرقه بینداز و حکومت کن» هنوز هم راهبردی‌ترین دکترین امپریالیسم غربی و اشغالگر عبری علیه اسلام و برای استیلای بر بلاد مسلمان است. در حقیقت فروکاست یک مبارزۀ راهبردی و اعتقادی به یک درگیری تاکتیکی و سیاسی آرزوی دیرینۀ اسرائیل است. به دنبال ابتکار امام راحل؛ دیپلماسی سیاسی‌دفاعی کشور باید می‌توانست مسالۀ فلسطین را به فصل مشترک و کانون وحدت‌بخش جهان اسلام، و نقطۀ همرسی جیوش مسلمان تبدیل کرده تا بر مناقشات کوچک ملی و مذهبی سایه بیندازد. به نظر می‌آید دستگاه دیپلماسی می‌باید به تناسب و به موازات قدرت دفاعی کشور رشد کرده و فعال شود. ۲. هزینه‌های طوفان الاقصی با ۳۵ هزار شهید و صدها هزار آواره و ویرانی‌های گسترده، چیزی نیست که توصیف و تصور آن در نوشته‌ها بگنجد. اما دستاورد بزرگ آن نیز که عیان شدن ماهیت پلید و مخوف اسرائیل، و رسوایی و فروپاشی مشروعیت او در افکار عمومی جهان است، چیزی نیست که در محاسبه هزینه - فایده بتوان از آن چشم پوشید. هر جنگی البته هزینه دارد. بالاخص با چنین رژیمی گرگ‌ص ◀️ حرفِ حق ......ادامه مطلب
ما را در سایت ◀️ حرفِ حق ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aafaagh1 بازدید : 3 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1403 ساعت: 13:10

◀️ حرفِ حق ......
ما را در سایت ◀️ حرفِ حق ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aafaagh1 بازدید : 29 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1402 ساعت: 15:20

این روزها صفحات تاریک و غم‌باری از کتاب قطور تاریخ بشر رقم می‌خورد که قلوب بیدار انسانی را جریحه‌دار و اندوهناک می‌کند. رژیم سفاک و خون‌خوار و درنده‌خویی که حیات ننگین و پرجنایت او همزاد تجاوز و همواره با نژادپرستی و اشغالگری همراه بوده، اینک در دوران زوال و عصر نابودیِ خویش قلاده پاره کرده و با وحشیانه‌ترین حالات ممکن به نسل‌کشی از زنان و کودکان و بی‌گناهانِ فلسطین می‌پردازد. بمباران‌های بی‌امان و سبوعانه در غزه با قتل‌عام ده‌هزار نفس بی‌گناه و بی‌پناه طی چند روز، اندوهی نیست که یک انسان به اعتبار انسانیت خود بتواند فراموش کرده و به باد نسیان سپارد. این خشم و غیرت و غضب توأمان با حزن و غربت و آه؛ آتشی نیست که در دل‌های مجروح جوانمردان زمین زبانه کشیده، از نهاد احرار زمان برآید، اما به‌راحتی خاموش شود. غزه امروز قلب جهان بشری و پایتخت غربت اسلام است. کشتار غزه کشتار تمامی انسانیت و پایمال کردن همۀ قواعد و حقوق و ارزش­های فطری انسان است. این جنگ نه جنگ صهاینه با اسلام، نه جنگ ظالم با مظلوم، و نه جنگ اشغال­‌گر با اشغال­‌شده است. این نبرد، نبرد تمام­‌عیار شیطان با انسان است. هیچ‌کس را از شرافت انسانی و اخوت اسلامی بهره‌ای نیست اگر در مقابل این جنایت ددمنشانه ساکت یا نظاره‌گر باشد. امروز ملل جهان یکپارچه مدافع حقوق انسان و همراه رنج فلسطین هستند؛ و فقط چند قدرت سلطه‌جو و دولت جنگ‌افروزند که با اشغالگران تروریست و نژادپرستان سفاک صهیونی مانده‌اند. لهذا سازمان ملل متحد باید بداند که ابزاری برای نظام سلطه نیست، بلکه ساختاری ضدّ امپریالیسم است. این از عجایب حقوق بشر در عصر تاریک ماست؛ که مردمانی در سرزمین اجدادی خود پناهنده یا از آن آواره شوند؛ و اشغالگران نژادپرستی ایشان را وح ◀️ حرفِ حق ......ادامه مطلب
ما را در سایت ◀️ حرفِ حق ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aafaagh1 بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1402 ساعت: 14:19

حسین‌بن‌علی قلب همیشه تپندۀ جهان است که حیات را هر دم بر پیکرۀ بشریت می‌دمد. هر نفسی که سلول‌وار از مویرگ‌های این جغرافیای خاکی، به شریان‌های جاریِ مشایه نرسیده و در قبض‌وبسط سیدالاحرار - این قلب شیدای هستی - به هروله نیامده است؛ بالاخره روزی در باتلاقِ متعفن مادیت و در پیلۀ تنگ و نفس‌گیر خودخواهی و نفسانیت ذره‌ذره می‌میرد و خواهد پوسید؛ بی‌آن‌که از طربناکی و شعفبازی عشق سرمست گشته باشد. کربلا قلب زمین است، و آن را که در قلب حسین‌بن‌علی به هوای تازه نرسیده و از خوان احسان او روزی نخورده باشد، نمی‌تواند عیش حیات وسرور آزادگی را از شریان‌ها و مویرگ‌های زمین بر کالبد بی‌رمق انسانیت برساند. در ظلمت‌سرای حیرت و ماتم‌کدۀ غربت این جهان؛ هر که زنده‌تر از کشتۀ روز دهم و حیات‌بخش‌تر از این قلب تپنده کسی را می‌شناسد به ما هم بشناساند. اگر نظام تکوین عالم، این گردش هارمونیکِ حیات و این جریان بی‌پایان حقیقت را در جغرافیای جهان مقدر نمی‌کرد، هرکسی بی‌اراده به کربلا رسیده و هیچ‌کسی با اراده از این قلب شیدای روح‌افزا خارج نمی‌شد. اما در صحیفه تقدیر؛ همین جنود به‌هم‌پیوسته و جریان بی‌انقطاع است که روح فطرت و حریت و حقیقت حسین‌بن‌علی را در اطراف‌واکناف گیتی، و در آفاق تاریک جهان گسترانیده و میدان نبرد کربلا را به کلّ ارض خواهد رسانید. تبارک الذی بیده الملک و هو علی کل شیءٍ قدیرٌ؛ بگذار چند صباحی حباب‌های پوچِ طواغیت در هواهای کبر و شهوت و منیت خویش متورم گشته و جلوه‌گری کنند؛ چه باک، که حباب‌های پوچِ هواخواه، قربانی هواهای خویشند. فرخنده است آن‌که مُلک هستی به‌دست اوست و اوست بر هر چیزی توانا؛ که اگر چنین است فاتح روز دهم را اینک از حائر کربلا بنگر؛ و بنگر که چگونه مُلک سلیمانیِ او همۀ عواطف ◀️ حرفِ حق ......ادامه مطلب
ما را در سایت ◀️ حرفِ حق ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aafaagh1 بازدید : 29 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1402 ساعت: 17:20

هیچ رزقی مجازی و اعتباری نیست. حقیقت رزق آدمی نه ورق‌پاره‌ای به نام پول است و نه مسکوکاتی از طلا و نقره. رزق و روزی بهای سرمایۀ جاری عمر و لحظات ناب جوانی است و بی‌شک که ثمرۀ زندگانی به چنگ آوردن و نگاه داشتن چند وجب زمین و اندکی اسکناس و قدری مسکوکات نیست. براستی او را که رزق عشق نباشد، جهان برایش به چه ارزد؟! قلبی را که رزق مودّت او به دامِ گرگ هوس افتاده، چشمی را که رزق اشک او در کویر و سراب خشکیده، و جسمی را که رزق اراده‌اش مغلوب روحی آلوده و بیمار گشته؛ هیچ لذّتی از خنکای سلامت و حلاوت زندگانی نیست. کربلا طریق عشق است و حسین‌بن‌علی امام عشق. و حالا من را که سالیانی از بلوغ جوانی با جسمی زمین‌گیر و روحی افسرده و قلبی مضطرّ و وجودی درمانده، در لجن‌زار نفسانیات و سیئات مبتلا گشته و راهی به طریق عشق ندارم، سفینۀ نجات‌بخش و پیرِ دستگیر طریق چه کسی خواهد بود ؟! من در مردابِ خویشتن هرروز فروتر رفته و پلاسیده‌تر می‌شوم، حالی که می‌دانم آبِ حیات و طراوت و جاودانگی جاری شدن در طریق حسین‌بن‌علی و پیوستن به جریان پاک و نامیرای سرسپردگی و دل‌دادگی اوست. تو آن نیستی که گردن‌آویزِ عشقت بر قلب بنده‌ای آویخته و جرعه‌های مهرت را در کام او ریخته باشی؛ اما در حوادث و بلایا و لغزش‌ها، و در هنگامه فقر و اضطرار و بیچارگی؛ عطای خود را از او دریغ داری. تو آن کریمی نیستی که بذل محبت خویش را از قلب و جسم و جان بنده‌ای پس بگیری. او را که با سرشت رحمانی و ولایت توحیدیِ حسین‌بن‌علی تربیت کرده باشی، عذاب اکبر جا ماندن از طریق حیات‌بخش و نشاط‌آفرین عشق و درجا زدن در باتلاق سخیف و نفس‌گیر هوس‌های نفسانی است. این بیمار مسکین و بی‌کس و درمانده را حکیمی مشفق و طبیبی دوّار می‌باید. سیدالشهدا درخشان‌تری ◀️ حرفِ حق ......ادامه مطلب
ما را در سایت ◀️ حرفِ حق ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aafaagh1 بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 12:46

می‌خواهم چیزی بنویسم، اما چه بگویم که از قطره‌ای وصف دریا ناشدنی است. مگر ذره‌ای در کویر زمین از بواطنِ بی‌کرانه‌های آسمان چه خبر دارد ؟! و براستی بی‌خبرانِ عالَم خاک را ادراکِ اسرارِ افلاک و فهمِ عالَم معنا چگونه تواند بود ؟! فاطمه'>فاطمه سرّ خداست و مگر سرّ خدا را در عقول دایرۀ خلقت می‌توان به تمامه دریافت ؟! و مگر سعۀ مهر مادری او در قلوب بشری جای می‌گیرد ؟! فاطمه مدار ولایت خداست که سخط و رضای او بر مدار سخط و رضای توحیدی حق استوار است. قُرب و بُعد هر کس در نسبتی که با او می‌یابد و قابلیتی که ظرف وجودش از مهر مادرانۀ او دریافت می­‌دارد اندازه‌گیری و تعیین می‌شود. حتی اشرف سفیرانِ وحی و اعظم پیام‌آورانِ خداوند، حتی اسطوره‌ای چون علی و فرزندانش هم، بی­‌مدار فاطمی سهمی از ولایت ندارند. فاطمه سرّ خدا و باطن آفرینش است. فاطمه لنگرگاه ایجاد و بقای حقیقت و عدالت در طوفان طواغیت و گردباد نفسانیات و در جهان تلاطم­‌زدۀ خلقت است. فاطمه حقیقتِ معناست که در لفظ نمی‌گنجد و در وصف نمی‌آید. فاطمه معنای حقیقت است که در مَجاز این جهان جای نمی‌گیرد و در افق ادراکات بشری محدود و محصور نمی‌شود. فاطمه مدار محبت و عدالت و کانون تعادل‌بخشِ پهنۀ گیتی و محور تعالی‌ساز حیات انسانی است. فاطمه هوای نفس کشیدن است که هرچیزی در حیات خود وام‌دار اوست و هیچ‌چیزی سعۀ او را فرا نمی‌گیرد. فاطمه چراغ روشنی‌بخشِ ظلماتستان این جهان است که هر چیزی را فرا می‌گیرد و هیچ‌چیزی او را در بر نمی‌گیرد. فاطمه رایحۀ پراکنده فرج و عافیت است که در هیچ مکانی احاطه نمی‌شود. فاطمه روح لایتناهای عالَم قدس است که در کالبد تن نمی‌گنجد و در دنیای خاک قرار نمی‌گیرد. اگر شمیم روح‌نواز محبت و نور مودت او با عطوفت رئوفانه و لطف مادرانه‌اش د ◀️ حرفِ حق ......ادامه مطلب
ما را در سایت ◀️ حرفِ حق ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aafaagh1 بازدید : 67 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 12:46

در کهکشان تاریخ بشریت هیچ ستاره‌ای به درخشندگی و تابناکی محمد یافت نمی‌شود. هر جور که بنگری؛ چه الهی و انسانی، چه آسمانی و زمینی، چه مادی و معنوی؛ او در قلۀ تاریخ و در اوج قدسی انسانیت ایستاده، و راهبر و رهنمای عالمیان است. جهان بشری، رهبران و سلاطین و نوابغ و بزرگان زیادی را در تاریخ خود تجربه کرده؛ اما احدی را یارای رسیدن به شوکت مقام و نور خورشید محمد نیست. نه ابراهیم و داود و سلیمان، نه موسی و عیسی، نه سقراط و ارسطو، نه کوروش و اسکندر، نه کنفوسیوس و ابن‌سینا، نه قیصرها و کسری‌ها و فراعنه، نه چنگیز و هیتلر و صدام، نه هیچ مؤمن صالح و فاجر طالحی؛ نتوانست آن‌گونه که محمد خلوص مودت را قلب‌های آدمیان و در قرن‌های متمادی فتح کرده و تسخیر نمود؛ حتی بر ممالک ایشان حکومت کرده باشد. تاریخ؛ فرازونشیب‌های تلخ و شیرین بسیاری را تجربه کرده است. ورق‌های سرخ و سیاه و تاریک بسیاری در کتاب قطور و پرغصۀ تاریخ وجود دارد که همگی محصول ظلم و جنگ و نزاع و رنج و تبعید و آوارگی؛ و حاصل استبداد و استکبار و زیاده‌خواهی طواغیت جهان است. اما نیمۀ اول از سال یازدهم هجری فصل گرگ‌ومیش تاریخ است؛ فصل نشکفتۀ زمان، فصل حرف‌های پنهانی، فصل رازهای سربه‌مهر، فصل شب‌ها و روزهای پررمزورازی که انگار هنوز هم در آن هوای گرگ‌ومیشِ غبارگرفتۀ رنج ­آلود؛ تاریخ منجمد شده است. رکن رکین اسلام، اصل اصیل حاکمیت توحید، و عمود استوار حیات و بقای جهانیان در حقیقتِ ولایت نهفته است؛ و سرّ ولایت فاطمه است. فاطمه کوثر قرآنی محمد و عطیۀ رازآمیز پروردگار است که نه‌تنها سرّ ولایت، بلکه همۀ میراث و تراث ابرمرد آسمانی خلقت را در او به ودیعه گذارده‌اند. این تقدیر و ارادۀ خداوند است که نگین ولایت زاییدۀ گوهر رسالت باشد؛ و در این ارادۀ رب ◀️ حرفِ حق ......ادامه مطلب
ما را در سایت ◀️ حرفِ حق ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aafaagh1 بازدید : 83 تاريخ : دوشنبه 20 تير 1401 ساعت: 5:32

جنگ با جهاد خیلی فرق دارد. جهاد نقطۀ مقابل جنگ است. جهان بشری در دنیای خاک کارزار نبرد و میدان جهاد است. اقسامی از تضادهای نفسانی و عقلانی، شیطانی و الهی، مادی و معنوی، فطری و شهوانی؛ هر لحظه در سرزمین انفسی آدمیان و در آفاق بی‌کران آفرینش تکرار می‌شوند و مصافی از نور و ظلمت، از حق و بطلان، و از کژی و راستی را پدید می­آرند. اختیار؛ از شئونات انحصاری حضرت احدیت؛ و موهبتی خدایی است که تنها به آدمی تفویض شده است. اختیار؛ امانت شگفتی است که خداوند در آن بخشی از حق انتخاب و قدرت ارادۀ خود را به انسان بخشیده است. آدمی در طول حیات مادی خویش می‌تواند بارها و بارها دست به انتخاب بزند و برگزیند که تا اعلی­‌علیین، تا عند ملیک مقتدر اوج بگیرد؛ یا که تا اسفل‌السافلین سقوط کند. جنگ محصول نفسانیت و جهاد حاصل عقلانیت است. جنگ تعدی به حقوق و تجاوز به حریم دیگران، و خارج شدن از تعادل و اعتدال است. وقتی‌که در نزاع‌ها و تضادها؛ قوای شیطانی و نفسانی و ظلمانی قدرت گرفته و هارمونی هماهنگ و نظام‌مند طبیعت را به ورطۀ تباهی و نیستی می­‌کشانند؛ آنگاه، جهاد استقامت در جایگاه عدالت و انصاف است. آری؛ جنگ عبور از دیگران و پایمال کردن آب اعتدال است برای سراب زیاده‌خواه نفسانیت؛ اما جهاد از خود گذشتن برای تامین حقوق همگان است. مادامی‌که آدمی آدمی است و در حیاتی زمینی نفس می‌کشد ناگزیر از انتخاب در کارزارهای سخت درون و برون است. او باید دست به انتخاب بزند که در این تضادهای پایان‌ناپذیر و کشمکش‌های نفس‌گیر و تنازعات خردکننده آیا می‌خواهد در رکاب جنود شیطانی و قوای نفسانی و همزات شهوانی بجنگد تا بر حدود حق تجاوز و حریم عدالت را پاره کند؛ یا اینکه می‌خواهد در جبهۀ جهاد بر استقرار نظام حیات‌بخش توحید و عدالت استق ◀️ حرفِ حق ......ادامه مطلب
ما را در سایت ◀️ حرفِ حق ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aafaagh1 بازدید : 95 تاريخ : دوشنبه 20 تير 1401 ساعت: 5:32